خرمشهر ای جغرافیای صبر و استقامت، ای پهنه پیوند خورده با تاریخ،....... جای جای جغرافیایت یادگار شکوه رادمردانی که خون شرافتشان برگ برگ تقویمهایت را با افتخار نگاشتند و سطر سطر تاریخ ات یادگار شیر زنانی که شرف به نرخ جان پاسداشتند....
نخلهای بلندت،غرور جاودانه ملت ایران و سینه زخمی ات گتجینه تاریخ تشیع ... چه سروهای سبزی که بر خاکت افتادند تا نخلهای آزادگی ات سرفراز ماند...و هر سال بهار عطر تارونه هایت را با شمیم لاله های سرخ در هم می آمیزد و خردادهایت را با هلهله شادی سالروز آزادی ات ،...
گردان به گردان آمدیم و خیمه های اراده را بر اقلیم تو افراشتیم ... آمدیم انچنان لبریز شور تو گویی پای به سرزمین موعود نهاده باشیم ، ابراهیم دل به طواف کعبه شهادت ... اسماعیل جان را آورده بودیم به قربانی ات و با خود عهد بسته بودیم تا تو را ......:ای جگر گوشه مام وطن باز پس نگیریم ،چشم آسایش بر هم نگذاریم... اروند شرافت در تلاقی کارون شهادت و جلگه های عشق و ایثار
پهندشتی که بهشت معراجمان شد.. بهترین هایمان ، شناسنامه هایشان مهر شهادت خورد ...
گردان به گردان آمدیم نفر به نفر بازگشتیم... جا مانده هایی از قافله شهادت ، درفش شرافت بر قله های سرفرازی ... رسالتی سنگین بر دوش، داغ یاران رفته در دل ... و بغضی تا ابد در گلو.... سرگردان کوچه های زمان و
دلتنگ یاران رفته... اما سند سرخ آزادی ات در دست..
گریه آغازین طفل دختر بچه ای که هم زمان عروسک و پستانک و مادرش را در نخستین شیب دره آوارگی مسجد جامع خرمشهر از دست داده و کودکانی که کودکی هایشان در حسرت سایه پدرو مادر گذشت...
اینک باز سوم خرداد،.......کوچه ها مشحون شمیم لاله های پرپر ، کبوتر های آزادی بر بام شهادت نشسته اند... راست قامتان سرخ تاریخ در خون غلتیده اند... شهر پر از جای خالی همرزمان ... سینه دیوارها گلوله باران ... مناره های مساجد لبریز پژواک تکبیرهای آزادی... ایران پر از طنین فریاد خرمشهر آزاد شد...
* مدیر کانون فرهنگی هنری صبا
0123 قالیشویی محدوده امیربهادر ۶۶۵۳۰۸۸۱